و حالا 23 سال از روزي كه در بيمارستان آريا به دنيا آمدم مي گذرد. خوش بينانه شايد دو برابر اين زمان از عمرم باقي مانده باشد. روز تولدم در سال هاي پيش معمولا به شب هاي امتحان برخورد مي كرد. چه دوران مدرسه و چه دوران دانشگاه. امسال هم كه به سربازي. هميشه آروزي داشتن يك تولد بي درد سر و اضطراب از روز بعد به دلم مانده است.
روز هاي تولد با همه شيريني و شادي اي كه با خود دارد، يكج.ر ترس و نگراني را هم به جان آدم مي اندازد. ترس از اينكه از عدد كانتر عمر آدم يكي كم شده است و نگراني از اينكه در سالي كه گذشت به همه يا بخشي از اهداف خود نرسيده است.
و چه پست غم انگيزي شد. البته از زبان يك سرباز آموزشي فكر نكنم چيز بهتري بتوان نوشت. اما من كلا از فعاليت سال قبلم نسبتا راضي هستم و اميدوارم سال جديد روزهاي بهتر و پربار تري در انتظار من و همه كساني تولدشان 25 خرداد است در پيش باشد.
روز هاي تولد با همه شيريني و شادي اي كه با خود دارد، يكج.ر ترس و نگراني را هم به جان آدم مي اندازد. ترس از اينكه از عدد كانتر عمر آدم يكي كم شده است و نگراني از اينكه در سالي كه گذشت به همه يا بخشي از اهداف خود نرسيده است.
و چه پست غم انگيزي شد. البته از زبان يك سرباز آموزشي فكر نكنم چيز بهتري بتوان نوشت. اما من كلا از فعاليت سال قبلم نسبتا راضي هستم و اميدوارم سال جديد روزهاي بهتر و پربار تري در انتظار من و همه كساني تولدشان 25 خرداد است در پيش باشد.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
13 نظرات:
می دونم که سربازی غیر قابل تحمله ولی باید صبر کرد چون چاره ای نیست. امیدوارم خدا شر اینها رو از سر همه ما باز کنه.
چشم به هم بزنین مثل برق زندگی می گذره و سربازی هم مثل بقیه عمر اگر چه تفاوتهاشو می دونم و مطمئنم که سخت می گذره.
به هر حال اميدوارم به زودي به پايان 18 ماه باقي مانده برسيم.
انشالا بعد از سربازی همه تولدات خوش و به یاد موندنی میشه ;)
تولدتون مبارک ... ان شا الله هزاران سال عمر با عزت کنید .
موفق باشي
میدونم خیلی زیاده ولی حالا چون تویی هر چقدر تو دوست داشتی
خلاصه به یه چشم به هم زدن میادو میره...
یا علی...
ارسال یک نظر